روزانه

روزمرگی‌های یک روزانه‌نویس

روزانه

روزمرگی‌های یک روزانه‌نویس

روزانه

اینجا خلوت‌گاه من است. گاهِ ابرازِ دست‌نوشت‌های یک «روزانه‌نویس»، «روزانه‌»هایی که حال و روز مرا نشان می‌دهند...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

استینگ - رز صحرا

این ترانه رو خیلی دوست دارم، شنیدنش برام همیشه آرامش‌یخش بوده، بویژه زمانی که متن شعرش رو همزمان می‌خونم. آهنگی که سال 1999 ضبط شده، آگوست 2000 پخش شده و ترکیبی از عربی و انگلیسی هست.

«استینگ» یا دراصل «گوردون ماتیو تومانس سامنر» شاعر و خواننده‌ی انگلیسی رو در ایران با ترانه‌ی «رز صحرا» (Desert Rose) می‌شناسن. شعر بسیار زیبا با کلامی دلنشین از خود شاعر و ترکیب موسیقی شرقی و غربی به کمک خواننده‌ی الجزائری (Cheb Mami) انسان رو به شنیدن و غرق شدن در اون دعوت می‌کنه. متن شعر، پرونده صوتی و پرونده ویدئویی رو در ادامه گذاشتم.

  • روزانه‌نویس

تازگی‌ها به این فکر افتادم که یه راهی رو از ابتدا شروع کنم. بچه که بودم، دوس داشتم یا پزشک بشم یا قاضی. چند سالی که درس خوندم، تو دوره‌ی راهنمایی تصمیمم قطعی شد که پزشکی رو انتخاب کنم.

سال اول دبیرستان با دروس ریاضیات بطور جدی سروکله زدم و فهمیدم خیلی خوب می‌تونم با ریاضی و جبر و هندسه کنار بیام ولی هدفم همون پزشکی بود. بنابراین رشته ریاضی فیزیک رو انتخاب کردم و درکنارش زیست‌شناسی رو می‌خوندم؛ پیش خودم می‌گفتم در کنکور پزشکی شرکت می‌کنم و باتوجه به اینکه در دروس ریاضی مشکلی ندارم، پس به‌راحتی می‌تونم در کنکور دانشگاه رشته‌ی مورد علاقه‌م رو اتنخاب کنم و قبول بشم.

  • روزانه‌نویس

برگ خشکیده

مدت‌هاست سؤالی ذهنمو مشغول کرده، این «مدت‌ها» یعنی حدود ده پونزده بیست سال، کجا بودم؟ کجا هستم؟ چی بر سرم اومده؟ چی بودم و چی شدم؟

کجاست اون پسربچه‌‌ای که هیچ درس نمی‌خوند و همیشه نمراتش 20 بود؟ کجاست اون پسربچه پنج و شش ساله، که در اوج دوران کودکی، کنجکاوانه دنبال دلایل پدیده‌ها و یافتن دلایل منطقی بود؟ اون پسربچه‌ای که هنوز مدرسه نمی‌رفت ولی والدینش بهش اعتماد داشتن و تنها خونه رهاش می‌کردن و خواهر و برادراشو بهش می‌سپردن؟

کجاس اونی که تو کل دوران تحصیل قبل و بعد از دانشگاه انگشت‌نما و ضرب‌المثل دوست و آشنا و فامیل بود؟ اونی که به‌ظاهر آینده‌ی درخشانی در پیش رو داشت.....

کجاست اونی که همیشه اولین بود، همیشه پویا بود، از هیچ‌کاری خسته نمی‌شد، در هرکاری موفق بود و ادعا داشت همیشه بهترینه، حتی اگه آبدارچی یه اداره باشه....

  • روزانه‌نویس

صفای اشک

نه از آشنایان وفا دیده‌ام

نه در باده‌نوشان صفا دیده‌ام

  • روزانه‌نویس

این ترانه رو خیلی دوس دارم؛ هم با صدای زیبای خانم پوران و هم با صدای گرم آقای معین؛ مخصوصا این روزا ...

ای هم‌صدای دیروز و فردا
عاشقتر از ما کی می‌شه پیدا
وقتی تو باشی هر لحظه با من
فرقی نداره اینجا و اونجا

ای همیشه ناجی من
مرهمی بر زخم این تن
سخته بی تو زنده بودن
این روزها که عاشقی هم
دیگه از یاد رفته کم کم
با تو عاشق با تو خوبم
با تو روز بی غروبم

برای شنیدن این دو ترانه، ادامه مطلب رو ببینید.

  • روزانه‌نویس

تقریبا دوماهی می‌شه که بروز یه اتفاق، باعث شده کمی تلاطم در زندگیم بیفته؛ ذهنم آشفته شده و هرکاری می‌کنم، توفانی که به‌پا شده، نمی‌نشینه. شاید بهتره بگم آتشی که به‌پا شده، خاموش نمی‌شه، هر دفعه، فوت می‌شه و خاکسترهاش می‌رن کنار و دوباره سرخی آتش....

  • روزانه‌نویس

همیشه نوشتن بهم آرامش می‌داده؛ نوشتن از دل خودم برای خودم، بویژه اینکه فکرم مشغول باشه و ذهنم ناآروم، اون وقته که تنها داروی من، فرار از دیگرانه و پناه آوردن به تنهایی؛ من اسمشو گذاشتم «خود بازسازی»!

...

  • روزانه‌نویس

درود

وب و اینترنت، ابزار بسیار سودمندی در اختیار انسان گذاشته است. اینک می‌توان به‌کمک اینترنت به دنیایی از اطلاعات و دانش‌ها دسترسی داشت، آموخت و آموزش داد. سرعت و سادگی در انجام اموری که شاید بیش از روزها وقت می‌گرفت، رهاورد این تکنولوژی به بشریت است.

من هم از اینترنت بسیار آموختم و هنوز یاد می‌گیرم و خواهم گرفت. دوست دارم بنویسم. از همه‌چیز. از علم و دانش، از ادبیات، از زیان‌ها، از طنز، جامعه، روانشناسی و هرچه که در ذهن و فکرم جاخوش کرده‌اند.

  • روزانه‌نویس